پریشان

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

پریشان...

  فردا ساعت هشت و نیم صبح قاضی بر محکمه ای می کوبد و صدا ها خاموش هق هق دخترکی از سر ترس می افتد... فردا حادثه ای در پیش است همین پ ن : اگه فاصله افتاده .. اگه من از خودم "دورم" ... ... تو منو برگردون ... به خطی که لایقش هستم پ ن : گلادیاتور ! شمشیری آخته را بی نیام در دست می فشارد ... دلش جنگیدن نمی خواهد !! پ ن : دلم میخاد اونقدر بیکار باشم که حوصلم سر بره پریشان...

سهیلشاعري براي حسي ناشناخته!عاشقي براي نسـل ســـوخته!شعــر من را کسانی می فهمندکه حس تشنگی را زیر باران چشیده باشند...عشق من را کسانی می فهمندکه سوز عاشقی را از جــان شنیـده باشند ...و من آرامترین مرد زمینــمپر از شور و نشاطمحس سـرودن ...-------------می خواهم لذت بودن را در خودم شکنجه دهم--------------------------نبـــــودی دفتــرم خالی شد از مـهرشکستم در سرودن از غمی شعر--------------------------یک جرعه شراب عشق در جام وجودم نیستاین جـام پر از خـالی می نوشـی و می خندی--------------------------الا ای دیـــدنی ای نازنینــــمنگاهت را میگیر از من عزیزم--------------------------باران بهانه بود تا پریشان...

 

هنوز نیامده نرسیده

ولی من خسته ام از صدای خش خش برگ های پاییزی

از جان کَندَن

از لِه شدن

همین.

پ ن : گلادیاتور ... هنوز زنده است!!

پ ن : کاش اینقدر "دست تنها" نبودم.

پریشان...

سهیلشاعري براي حسي ناشناخته!عاشقي براي نسـل ســـوخته!شعــر من را کسانی می فهمندکه حس تشنگی را زیر باران چشیده باشند...عشق من را کسانی می فهمندکه سوز عاشقی را از جــان شنیـده باشند ...و من آرامترین مرد زمینــمپر از شور و نشاطمحس سـرودن ...-------------می خواهم لذت بودن را در خودم شکنجه دهم---------- پریشان...

 

شده ام مثل سیاه چاله
همه ی هرچی که هست رو جذب می کنم اونقدر که نیست میشه!!

پ ن: هرچی اتفاق بده باهم سر میرسه...
پ ن: گزینه های روی میز!!
پ ن: تنهای تنهای تنها... توی یه برهوت از کارها... کاش من میشد از روی خودم کپی پیست کنم یه چندتایی
پ ن: بعضی حرفا رو حتی نمیشه نوشت.
پ ن: آرامش...

پریشان...

سهیلشاعري براي حسي ناشناخته!عاشقي براي نسـل ســـوخته!شعــر من را کسانی می فهمندکه حس تشنگی را زیر باران چشیده باشند...عشق من را کسانی می فهمندکه سوز عاشقی را از جــان شنیـده باشند ...و من آرامترین مرد زمینــمپر از شور و نشاطمحس سـرودن ...-------------می خواهم لذت بودن را در خودم شکنجه دهم---------- پریشان...

سهیلشاعري براي حسي ناشناخته!عاشقي براي نسـل ســـوخته!شعــر من را کسانی می فهمندکه حس تشنگی را زیر باران چشیده باشند...عشق من را کسانی می فهمندکه سوز عاشقی را از جــان شنیـده باشند ...و من آرامترین مرد زمینــمپر از شور و نشاطمحس سـرودن ...-------------می خواهم لذت بودن را در خودم شکنجه دهم---------- پریشان...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

پریشان...

عمر عشق را ... به رقص و پایکوبی... دود می کرد... پ ن : کدام اندیشمند با الهام از آثار زیانبار دود سیگار توانست تئوری "عشق و خیانت" را مطرح کرد؟ پ ن : من از سیگار بدم میاد! پ ن : من از "قضاوت شدن" بیشتر بیشتر بینهایت بدم میاد... پ ن : هر چه عمرم کوتاه تر می شود... تنهائی ام بیشتر می شود... پ ن : پریشان...

 

سام تایمز

لایف ایز جاست لایف

اَند...

سام تایم اِلز...

یوو ویل فییل...

یوو ویل بی لیو...

دَت

لایف ایز فایگت ...

پ ن : آی اَم اِ گلادیاتور...

پ ن : آی بای اِ کار ... اِ کار جات فور وُرک... ایتس نِیم ایز : " گلادیاتور"...

پ ن : دیس ایز

پریشان...